بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

تفنگِ «وهم»!



بیتی از دفتر چهارم مثنوی آدم‌ها (در دست انتشار):

بـا تفـنـگِ «وهـم»، بـا وهـم‌َت نجنگ
لوله‌ را بنگر؛ ... دریغ از یک فشنگ!!

جدی و شوخی زنده‌گی



زنده‌گی، شوخی‌سـت؛ اما گوش کن              

آبِ پـنــــدِ زنــده‌گـــی را نوش کن:

 

شوخی‌َ‌ش جدی‌ست؛ جدش، شوخی است!    

کـار کـن؛ امـا نــه ایـــــن انــــدازه سخت!