بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

مقایسه حلاج و مولوی و حافظ


چند بیت از مثنوی آدم‌ها، دفتر سوم:



حافظ شـیــراز و حلاج شـهـیـــر

هر دو شیــرند و دلیرند و کبیــر


آن یـکــی، رند است و ایــن یــک، آشکار

سهم آن، «گفتار» و این یک، «چوب دار»


حافظ از حـلاج، واقـع‌بیــن‌تـر است

اجر رُک‌گویی نگر؛ چوبِ تر است!


پیـــر بلخ، اما، دلـیــــری عاشق است

گاه، عاقل؛ لیک اغلب: مستِ مست!


او به ژرفا می‌رود بس پر شتاب

یـکه‌تـاز و بــی‌توقف؛ بــی‌نـقاب


حافظ اما رنـدِ عالَـم‌ســـوزِ ماست

گاه، تردامن؛ گهی، محو خداست


پیر ما: بالاتر از هر صلح و جنگ

خار خار رنــد ما: فرهنگ و ننگ


پیـــر ما: در عمـق اقـیـانوس جان!

رنـد ما: «جـادوگــــری» بـا واژگـان!


پیـر بلخ ما ز تلخی‌ها جداست

جان‌ْ‌فزا و جانْ‌نواز و جانْ‌رُباست


رند ما، گه تلخ؛ گاهی بس شکر!

روبـه‌روی رنـــد، انــدازم سـپـر!

...

دفتر سوم، ص 71



مثنوی آدم‌ها، دفتر سوم



سرانجام، پس از گذر از بازدارنده‌های بس توفانی، مثنوی آدم‌ها (دفتر سوم) منتشر شد. فهرست کتاب نیز در پایین، پس از تصویر کتاب، آمده است:



       


فهرست کتاب:


محتوای این مثنوی

سنت و تجدد

خودپرستی

خودشناسی و علوم بشری

ذهن ناپخته و نارس

ذات ذهن

خدای ناشناس

بی‌خودان و بی‌خدایان

ریشه‌ی خداجوییِ آدم‌ها

پاسخ کانت، فیلسوف آلمانی

اندیشه، وحشی‌ست

معنای دقیق «وحشی»

چرا کودکان،‌ کینه ندارند؟

آغاز فضولی‌های آدم‌ها

آرمان و خیال و واقعیت

فضولی‌های آدم‌ها، از نگاهی، جبری‌ست

ریشه ترس از تاریکی

ذهن‌ورزی خوب؛ ذهن‌ورزی بد

وهم: مادر شیطان

اخلاق، جبر، آرمان، واقعیت

بی بها بهشت ندهند

بی بهانه بهشت بدهند

ذهن، باید ذهن‌ورزی کند

حالت‌ها را نمی‌توان شناخت

زشت و زیبا، لازم و ملزوم یک‌دیگرند

معنای دقیق توهم

راه ستیز با بدی‌ها

نعمت ذهن، نقمت ذهن

حکمت بدی‌ها

بدی: در بطن خوبی

هم‌نشینیِ فلسفیِ خوبی و بدی

«نیستی»، گاهی از «هستی» قوی‌تر است

«وهم»: هم هست و هم نیست

همتِ زندگی‌ساز یا زندگیِ همت‌ساز

هم‌آغوشیِ ذهن و عین

مقایسه جهل و وهم

ای امان از بودنِ نابودنی!

سخت‌ بودنِ خودسازی

معنای دقیق خودشناسی

تمایزِ واقعیت، توهم، و آرمان

علت سختی خودسازی

بخشنده‌دانیِ خویش

فتنه: واقعی دانستن توهم!

توهم، گاهی، نعمت است

توهم: طبع انسان است

دفع مطلق توهم، محال است

خودسازی نادرست

علم، جهل، و جهلِ جهل

جهل حکیمانه

خوددیدن درست، خوددیدن نادرست

انسان بی‌کینه

وحدت وجود

ریشه‌ی عشق‌های کور

جنگ جان‌ها یا جنگ ذهن‌ها؟!

آرمان و واقعیت

خودسازی غلط

قلدران، آدم‌های ناتوانی هستند

معنای دقیق زهد از دید امام حسن (ع)

باز هم آرمان و واقعیت

راز سختیِ آدم‌شدن

خدا، پیامبر، شیطان

آرمان، واقعیت، توهم

ای امان از شرِ قدسی!

فرق آرمان و خیال

واقع‌بینی

مقایسه حافظ و حلاج و مولوی

معنای نیک‌بودن

تحقق خوبی، بدون بدی، محال است

توبه به معنای خودزنی نیست

تیغ بر خود زدن، بی حرمتی به خود است

توبه به معنای خودخوری نیست

مهربانی: به اندازه

توبه، گاهی خودفریبی‌ست

اهل اکنون باش

دوزخ و بهشت

توبه‌ی نیکو

راه عرفی، راه عرفان

آرمان و واقعیت

محال است که خدا نابخشنده باشد

بدی‌ها، لازمه‌ی بخشندگیِ ذاتی خداست

حکمت بدی‌ها

راه حلی برای خودسازی

تحقق جامعه‌ی یک‌سره زیبا، محال است

جامعه‌ی یک‌سره زشت، نابودشدنی‌ست

سرانجامِ آرمان‌ْ‌شهرْخواه

راه حلی دیگر برای خودسازی

فرق حکمت و فلسفه

نقمت نعمت‌گونه، نعمت نقمت‌گونه

جنگ عارفان، با کدام عقل؟!

گفتار و کردار پیامبران، حکمت‌آمیز است نه فلسفی

معنای معجزه‌ی پیامبران

آفتِ انکار جهلی

سخن امام علی (ع)

حکمت گناه

فلسفه‌ی عفوِ خدا

بخشش، از جنس واقع‌بینی‌ست

مستی ما از خداست

درد اگر نباشد، پزشکان بی‌کار می‌شوند

عشق حقیقی، ضد ندارد

عشق امروزی

اوج تقوا، موج تقوا

تقوای آرمانی و تقوای واقعی در قرآن

علی (ع) و مهم‌ترین سخن اخلاقی

تفسیر سخن پیشوا

چرا آدم‌ها نیک‌ورزی می‌کنند؟!

حسادت

چرا شیطان بر آدم سجده نکرد؟

ویژگی یک کشور خوب

اخم و خنده‌ی واقعی

اعتبار عارفان

آرزوی بد، آرزوی خوب

پول بد، پول خوب

«زشتی»، هم خوب است و هم بد

دنیای بدون حرص، دنیا نیست

کشیدن آب دریا با فنجان!!

قاتل حقیقی

اندکی اندیشه

همواره در تحول باش

اندکی شک و درنگ

ویژگی‌های ساده‌دلان

واقع‌بینی و مدارا با مردمان

چه کنیم تا متعصب نباشیم؟

غفلت ممدوح

غفلت مذموم

انواع غفلت

غفلت عارفانه

موشکافی کردن خوب، موشکافی کردن بد

حکمت غم

آرمان و واقعیت، در قرآن

گریز کامل از بدی‌ها ممکن نیست

رابطه علم و عمل

ریچارد رورتی و علم و عمل

افلاطون و علم و عمل

چرا مرده‌شور از مرده نمی‌ترسد؟