بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

نمایشگاه کتاب و فرهنگِ بادکرده

ام‌روز نمایشگاه کتاب بودم. و باز هم ــ چون پارسال ــ حال‌ام بد شد از این‌همه جمعیتِ فشرده و این‌همه علاقه‌ی بس بادکرده و متورم و بسی غیر طبیعی به کتاب و علم و دانش و فرهنگ! گویی تنها اقتصاد نیست که در این دیار٬ متورم است؛ فرهنگ نیز انگار در این دیار٬ سخت متورم و بادکرده است!