ادامه تقریرات بنده در کلاس دکتر سروش در حدود 35 سال پیش:
یکی از تقسیماتِ فلسفه:
1. نقادی:
الف) نقد مفهومیِ فلسفه: نقدِ مفاهیمی را که وارد معرفتِ فلسفی شدهاند؛ مانندِ زمان، خدا، فضا، علیت. کانت، یکی از این فیلسوفان بود که نقدش به نفیِ متافیزیک (عدم تحققش) انجامید.
ب) نقد جامعهشناختی فلسفه: این نقد، که البته چندان فلسفی نیست، نقدِ مارکسیستیست که میگوید: فلسفه، متعلق به طبقهی خاصیست. اگر دورانِ طبقهع تمام شود، ان فلسفه نیز تمام میشود.
پ) نقد زبانی فلسفه: ویتگنشتاین، از مهمترین نقادانِ زبانیست. او معتقد است که دشواربودنِ فلسفه، نه به مفهومهای آن، بلکه به زبانش بر میگردد. یعنی اصلن مسئلهی فلسفی وجود ندارد. هر چه هست، زبان است. مسائل فلسفه، شبهِ فلسفهاند. فیلسوف، طوری از زبان بهره میگیرد که اینجور مسائل به وجود میآید.
2. فلسفههای متافیزیکی: برکلی و هگل و ...
3. فلسفههای تجربی:
الف) پوزیتیویسم (فلسفه تحققی)
ب) غیر پوزیتیویسم
4. فلسفههای اگزیستانسیالیزم
در این فلسفه، آنچه بیشتر، مطلوب و موضوع است، انسان و زندهگیش است. و راهیابی به درونِ انسان، از راهِ علم و متافیزیک، شدنی نیست. باید تأملات درونی داشت. باید به درون راه یافت. یعنی هر انسانی، یک عالَمی دارد. یکی از چیزهایی که در ارتباط با درونِ انسانهاست، موضوعِ مرگ است. یکی دیگر، موضوع اضطراب است.