بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

مثنوی آدم‌ها و نقدی بر یکی از دیدگاه‌های جناب ملکیان


ابیات بنده از کتابِ تازه‌ منتشرشده‌ی «مثنوی آدم‌ها» (دفتر چهارم)، شاید بی ارتباط با یکی از دیدگاه‌های استادِ بزرگوار جناب ملکیان نباشد (گفت وگو با آقای حجاریان). امیدوارم در این جهت، مفید باشد:


اصلِ اول، «ساختار سالم» است

اصلِ دیگر، حاکمانِ عالم است


معنیِ «اول» چه باشد؟ ... گوش کن
آن شرابِ «اُولوِیّت» نوش کن


معنیِ «اول»، دو گونه است ای گِرام:
یک: «نخستین» است؛ دو: «رتبه، مقام»


«اَوّلیّت»، آن «نخستین» است؛ ... لیک
«اولویّت» چی‌ست؟ «رتبه»؛ ای شریک


«اُولوِیّت»، از تبارِ ارزش است
معنیَ‌ش تنگ است و بس در لرزش است


«اُولوِیّت»، نیست از جنس زمان
«اَوَّلیّت» چی‌ست؟ از جنس زمان


اُولویّت، «ساختارِ شهرِ» ماست
بعد از آن، «اصلاحِ انسان‌ها» سزاست


(«بَعد»،‌ این‌جا نیز «بَعدِ» رُتبه‌یی‌ست
قبل و بعد، این‌جا، زمانی نیست، نیست)


اُولویت، «ساختارِ دولت» است
فرد، بی آن، در ظلام و ظلمت است


اُولویت، «شهرِ باز و روشن» است
«شهرِ ساکت»، لانه‌ی اهریمن است


آن «بدی»، در شهرِ باز و معتدل
در خفا مانَد؛ ... بمانَد زیر گِل