این بیت، (بیتِ «حکمتِ جهل»)، چند تفسیر دارد:
تفسیر 1: آگاهی به جهل، مقدمهی این است که به دنبالِ آگاهیِ بیشتر برویم.
تفسیر 2. با دیدنِ جهلِ دیگران و جاهلانِ دیگر، انسان، بیدار میشود و قدر آگاهی را میداند.
تفسیر 3. ما آدمها، گاهی، اگر بعضی چیزها را ندانیم، به سودمان است مثلن کسی مرا بیآنکه بفهمم، مسخره میکند. شخص سومی هم، این مسخرهکردن را میبیند و به من میگوید که فلانی تو را مسخره کرده است. در حالی که من اگر ندانم، برایم بسیار بهتر است. شاید فردِ مسخرهکننده، غفلتی کرده است...... یا مثلن همْسرِ من، کارِ نادرستی کرده که شاید اگر من ندانم و خبردار نشوم، به نفعِ هر دوی ما باشد.
تفسیر 4. از نظر فلسفی، اگر جهل نباشد، اصلن «آگاهی» هم نخواهد بود. «جهل»، با همهی بدیش، به لحاظ فلسفی، باید باشد تا بشود «آگاهی» را فهمید؛ درست مثلِ خدا و شیطان، شب و روز، کوتاهی و بلندی، و ... این نکته، اصلن به معنای این نیست که جهل، چیزِ خوبیست. «جهل»، از نظرِ ارزشی، بد است، اما از نظر فلسفی و هستیشناختی، لازمهی «آگاهی»ست.