بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

گزارشی کوتاه از ترم‌های دکتری



در این سه ترمی که دانش‌جوی دکتری بودم، بیش‌تر وقت‌م به کلاس‌های وقت‌گیر و مشقِ شب‌های خسته‌کننده و آزمون‌های بی‌خود و بی‌جهتِ حفظی گذشت! ... و من،‌ در این میان و میانه، بسیار بسیار بی‌‌حوصله و بی‌انگیزه و کم‌دقت بودم و در کلاس‌ها با سردی و دل‌سردی شرکت می‌کردم و مشق‌ها را یکی در میان می‌نوشتم و چندان سخن نمی‌گفتم و گاهی سخنانی پَرت می‌گفتم و به آزمون‌ها کم‌تر اعتنا می‌کردم ... و به اندازه‌یی بی‌انگیزه و کم‌حرف بودم که برخی استادها و حتا برخی دانش‌جوها درباره من، ...؛ بگذارم و بگذرم ...


نظرات 1 + ارسال نظر
م.ک چهارشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:50 ب.ظ http://daftar100barg.mihanblog.com

با افتخار لینک شدید.
میشه لطفا رنگ قالبتون رو عوض کنید؟ مطالبتون زیبا و خواندنیه اما رنگ خاکستری بسکه خنثی است نمی ذاره با ذوق واکنش مثبت نشون بدم. فک کنم علت کسالت شمام خاکستری بودن بعضی استادا و بعضی درساست. گل

شما لطف دارید
بسیار خوب؛ بررسی می‌کنم ببینم چه باید کرد
خوش‌بختانه کلاس‌ها تمام شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد