بهترین مصاحبه
آخرین مصاحبه، مصاحبهی واحد علوم و تحقیقاتِ دانشگاه آزاد تهران بود. و در هماین آغاز بگویم که این مصاحبه، از همهی مصاحبههای پیشین، بهتر بود. همهچیزش خوب بود. هر دانشجو، دقیقن در وقتِ معینی دعوت شده بود. وقتی سر وقت و سر ساعتِ مقرر به دانشگاه رفتم، هیچ خبری از جمعیت نبود. عالی بود. من بودم و یک نفر دیگر. بقیهی نامزدها قرار بود در وقت و ساعتِ خودشان بیایند. برنامهریزیشان فوقالعاده بود!
داخل اتاق که شدم، چهار استاد نشسته بودند: دکتر مجید اکبری، دکتر مالک حسینی، دکتر پرویز ضیاء شهابی، و دکتر سید عباس ذهبی. هر چهار استاد عزیز و گرامی، هم برخوردشان مهربانانه بود، و هم پرسشهاشان مناسب بود. ایشان نیز از من خواستند یک متن انگلیسی و یک متن عربی را بخوانم و ترجمه کنم. و یک پرسش نیز در حینِ خواندنِ متن، با توجه به متن، کردند. به نظر من، با هماین روش، میتوان تشخیص داد که کدام نامزد، بهتر و دقیقتر و خوشفهمتر و عمیقتر است. از میان این استادان بزرگوار، باید یاد کنم از استاد عزیز، مالک حسینی. ایشان بسیار متین و محترمانه و در عین حال، دقیق و سنجیده، پرسش کردند. من از همهی این بزرگواران، صمیمانه سپاسگزارم.
پایان