آزمون کتبی مفصل و حفظی
آخرین مصاحبهی کنکور سراسری دولتی، مصاحبهی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود. این پژوهشگاه نیز مانند دانشگاه تهران، گویی کنکور کتبی و تستی سراسری را قبول ندارد. از اینرو یک روز پیش از مصاحبه، آزمونِ کتبی گرفت؛ آنهم چه آزمونی! مفصل و جزئی و به شدت حفظی! شانس آوردم که پرسشهایی در آزمون بود که میدانستم. پرسشها هیچ جنبهی تحلیلی نداشت. البته منابع آزمون را از پیش معین کرده بودند: اگر یادم باشد، ۵ یا ۶ کتابِ مفصل درباره فلسفه دین. و بی گمان کسی میتواند در اینگونه آزمونها موفق شود که حافظه یا شانس خوبی داشته باشد. و این، درست وارونهی آزمون کتبی دانشگاهِ تهران بود. دانشگاه تهران، آزمونِ کتبیش بسیار تحلیلی و فهمی و استاندارد بود: یک متن انگلیسی و یک متن عربی داده بودند و خواسته بودند تا با برداشت از متن، به یک پرسش، پاسخ بدهیم.
روز بعد، نوبت مصاحبه بود. گفته بودند ساعت ۱۰ صبح برای مصاحبه بیایید. ۱۰ صبح آنجا بودم اما ساعت ۱بعد از ظهر نوبتم شد!
مصاحبهکنندگان، ظاهرن ۵ یا ۶ نفر بودند که در وقتهای مختلف، کم و زیاد میشدند. وقتی نوبت به من رسید، دو تا از مصاحبهکنندگان تشریف داشتند.
شیوهی مصاحبه، چندان خوب نبود. محتوای مصاحبه، عبارت بود از چند پرسش حفظی، با چاشنی تمسخر! نه متن انگلیسی خوانده شد و نه متن عربی. کتاب و مقاله خواستند. من نیز ارائه دادم. یکی از مصاحبهکنندگان، کتاب «پرتوی بر پولیتیای افلاطون» را نگاهی کردند و با حالتی تمسخرآمیز، گفتند این که چیزی نیست؛ فقط خلاصهی جمهوریه!!! گفتم استاد عزیز، درست وارونهی سخن شما، این کتاب، کتابیست مفصل و راهنما برای پولیتیا؛ از اینرو، دو یا سه برابرِ کتابِ اصلی شده است.
آن استادِ دیگر، برخودشان خوب بود. کمی دربارهی کتاب عربیم صحبت کردند و پرسشی نیز از کانت کردند و مصاحبه تمام شد.
ادامه دارد