بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

گزارشی از آزمون‌ها و مصاحبه‌های دکتری (بخش هجدهم)


ادامه مصاحبه‌های هفت‌گانه اصفهان


یک دنیا سپاس از دکتر صافیانِ عزیز

از اتاقِ محاکمه‌ی وکلای نه چندان خبره‌ی مرحوم کانت بیرون آمدم. درست روبه‌روی اتاق کانت، اتاقِ چند منظوره‌ی بعدی بود؛ یعنی اتاقی که سه استاد در آن نشسته بودند. یکی از استادان بزرگوار، قاضی پدیدارشناسی و هرمنوتیک بودند؛ یکی قاضی ... متأسفانه یادم نیست؛ و سومین استاد عزیز قاضی زبان انگلیسی.

پشت در ایستادم تا نوبت‌م شود. راستی راستی خسته و کوفته شده بودم. دیگر توان نداشتم. از ساعت پنج صبح تا آن موقع که فکر کنم ۲ بعد از ظهر بود، یک‌سره در حال فعالیت بودم... به هر روی، نوبت‌م که شد، وارد شدم. از میانِ سه استاد، می‌توانستم هر کدام را اول انتخاب کنم. بی‌درنگ و گمان کنم ناخودآگاه، جذبِ چهره‌ی خندان و باز و بسیار شادابِ دکتر صافیانِ عزیز شدم. از همان اول، چنان با من گرم گرفتند که من احساس کردم به مهمانی مثلن برادرم آمده‌ام. ببینید چه‌قدر ماهرانه مصاحبه کردند: پیش از آغاز پرسش‌های فلسفی، خیلی خودمانی گفتند: «چه خبر از اوضاع تهران؟». گفتم: «بد نیست؛ خدا را شکر همه چی آرومه». از اوضاع سیاسی و اجتماعی پرسیدند و ... فوق‌العاده بود. و هم‌این کار،‌ باعث شد که من موقعِ پاسخ‌دادن به پرسش فلسفی ایشان، خیلی راحت پاسخ دادم انگار داریم گپ می‌زنیم. در این شرایط، اگر کسی پاسخ را بداند یا نداند، راحت است؛ هم برای مصاحبه‌کننده راحت است که به‌تر تشخیص بدهد، هم برای مصاحبه‌شونده راحت است که به‌تر پاسخ بدهد؛ چه درست و چه نادرست. من که خستگی تن‌م از بین رفت...


ادامه دارد



نظرات 1 + ارسال نظر
امین سه‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 04:17 ب.ظ http://philosophynow.ir

سلام
مممنون که تجربه های ارزشمندت رو مینویسی
منم امسال آزمون دادم و یک سری سوال داشتم اگر لطف کنید یک آدرس ایمیل به من بدهید یا اینکه یک ایمیل به من بفرستید تا سوالهامو مطرح کنم خیلی ممنون میشم
سپاس فراوان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد