بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

نیچه و تناقض

در تنــاقــض٬ هشت وحــدت شــــرط دان

در مـعـانــی٬ ایــــــن عــــددهـا پَـــرت دان

نیـــچه را بنــــگر که صــد ضــد گفته است            

در هــــوایــــــی پُـــر تـنـــاقض خفته است

این٬ از آن باشـد که ذهـن‌اش خفته است

هر چه بنوشته است٬ جان‌اش گفته است

                                   مثنوی آدم‌ها
نظرات 5 + ارسال نظر
sahar سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ب.ظ http://www.dancersite.mihanblog.com

سلام دوست عزیز داشتم تو گوگل سرچ می کردم که به وبلاگ شما خوردم . وبلاگ خوبی داری . به وبلاگ منم سر بزن ممنونم

محسن پنج‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:17 ق.ظ http://salambarma.blogfa.com/

من نیچه را خیلی دوست دارم و از این جهت که در افقی بسیار بالا پرواز می کند و هر چند جسم او مانند لجن است و جسم همه اینگونه است ولی از درون این لجن گل های نیلوفر می روید.

نیچه به درستی اخلاق را بی بنیاد می دانست و معتقد بود که انسان باید وحشی باشد و فراسوی نیک و بد زندگی کند. زیرا نیک و بد قضاوت ماست و قضاوت نکردن نوعی رهایی و شادی پاک در پی دارد.البته همه چیز را علی السویه به نوعی خوب ببینی.
همان که مولانا هم می گوید.
گر بود اندیشه ات گل ، گلشنی
وقتی اندیشه در یک چیز گل می شود که آن را به نوعی دوست داشته باشی و معجون محبت کیمیاگری می کند و تلخ ها را شیرین و زشت ها را زیبا می کند .

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ق.ظ

پس همون که پای استدلال چوبینه.. ذهن و عقل همچنان به پیر مرادی مثل جان و دل نیاز داره..

وقتی گفتی نیچه رو بنگر که صد ضد گفته است... یاد لشک کولاکوفسکی افتادم.. در نصور ازش خونده بودم، فیلسوفی بود که از مارکسیسم شروع کرد ولی نمی توان گفت به چه چیز رسید!

گاهی نمی دونی از عدم ثبات و تحول درونی دایمیت باید خوشحال باشی و ببالی و اونو به تعالی ربط بدی، یا اونو نشانه سفوط و اوح حضیض بدونی..
هر چند ریاضت قضاوت نکردن و سکوت، خیلی چیزها رو می آموزانه...

[ بدون نام ] دوشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ب.ظ

کتاب عالیه واقعا

داش آکل جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

نمی فهمم بر چه اساس نوشته های نیچه رو با صد ضد میبینید!
نیچه شاید هنرش و غامض گویی اش در همین باشه که به صورت ِ کلی و دو پهلو موضوعات رو بیان میکنه اون هم فقط برای اینکه هرکسی میتونه برداشتی از اون موضوع داشته باشه! این غامض گویی کاملا با غامض گویی های قرآنی البته فرق میکنه که در مورد موضوعات خاص صحبت شده...
نیچه ضد و نقیض حرف زدنش دلیل بر احمق بودن و نفهمیدنش نیست, بل فلسفه اش بر این مبناست که تقریبا همه چیز خاصیت کلی داره و هیچ چیز فی نفسه خوب یا بد یا... نیست...
بدرود

من نگفته‌ام و هیچ و هرگز نمی‌گویم که نیچه نفهمیده است. خواست من از این بیت٬ چیز دیگری‌ست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد