بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

دختران در ایران: امنیت‌خواهی یا اهلیت‌خواهی؟

بیت‌هایی که در این‌جا از کتاب «مثنوی آدم‌ها» آورده‌ام٬ نقدی‌ بر شخصیتِ امنیت‌جویانه و شوهرطلبانه‌ی بسیاری از دختران در ایران است. این‌که چرا بسیاری از دخترانِ ایرانی در ایران٬ این‌گونه‌اند٬ بحثی‌ست جداگانه که باید در جای خودش به آن پرداخته شود. در این بیت‌ها٬ من فقط به خودِ موضوع پرداخته‌ام و آن را نقد کرده‌ام و نه به ریشه‌های آن: 

       یک طـــــــرف٬ دختر؛ فقط شوهرطلب!          حق بــرایـــش هست کم‌تر از حلب! 

       حق چه باشـــــــد نزد او؟ شوهــر بُوَد!         گوش او بــــر حــق و باطــل٬ کـر بُوَد! 

       او امـــان و امـــنـیـت را طــــالــب است         مردِ امن او٬ بدش هم٬ جالب است! 

       مرد٬ اخلاق‌اش چه باشد؟ نیست غم!         خانه‌اش امن است؟ باشــد مغـتنم! (۱) 

و درد این‌جاست که دخترانِ ما٬ خودآگاه یا ناخودآگاه٬ برای این رفتار و شخصیتِ‌شان دلیل‌تراشی‌ هم می‌کنند و با کارکرد و رفتارشان فریاد می‌زنند که: 

       امـنـیـت بـر اهــلـیـت٬ اولی‌تـر است!         مردِ امن من٬ فدای‌اش؛ یک نر است!! 

       مـــن فـــدای ســیــلــــی پُـــر مـــهر او!        بــنــده‌ی فــرمــانِ اوی‌ام؛ مــو بـه مـو! (۲)  

پ.ن:

۱) مثنوی آدم‌ها٬ سید هادی جعفری٬ نشر آشیان٬ ص ۱۰۸ 

۲) هم‌آن