بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

افلاطون٬ دادگرها٬ و ستم‌گرها

[مردم] می‌گویند که عادل٬ [همواره] ... شکنجه خواهد دید و به زندان خواهد افتاد و سرانجام٬ به دار آویخته خواهد شد و... اما ستم‌گر٬ ... نخست این‌که حکومت را به آسانی به چنگ می‌آورد (زیرا خود را نزد مردم٬ عادل نشان می‌دهد)؛ دوم این‌که... با هر که بخواهد٬ پیوندهای زناشویی و شخصی و اقتصادی بر قرار می‌کند و مالِ فراوان می‌اندوزد و... دشمنان را سرکوب می‌کند و دوستان را می‌نوازد و بسی به‌تر از عادل‌ها٬ به خدایان٬ خدمت می‌کند و به آن‌ها قربانی می‌دهد و به پرستشگاه‌ها هدیه می‌دهد. 

                                                                  افلاطون٬ پولیتیا٬ بندِ ۳۶۲ 

نظرات 1 + ارسال نظر
ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:59 ب.ظ

انگار روزگار نمی خواد عوض بشه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد