رونــق کارِ خـَسـان٬ کاسِد شود
همچو میوه تازه٬ زو فاسد شود
مولوی میگوید فرجام فرومایگان٬ فروافتادن است. درست مانند میوهی تازه٬ که زود و تند٬ فاسد میگردد.
رونــق دنــیـــــا بـــر آرَد زو کـَســاد
زآنکه هست از عالم کون و فساد
ذات و سرشت بازار دنیا اینگونه است که زود٬ به کسادی و بیرونقی در میافتد؛ چرا که این جهان٬ جهانِ کون و فساد و افت و نزول است.
خوش نگردد از مدیحی سینهها
چونکه در مــداح باشــد کینهها (۱)
اگر مداح٬ کینهای در دلِ خویش٬ نسبت به ممدوح خویش داشته باشد٬ باید بداند جنابِ ممدوح که دلاش هیچ و هرگز از مدح مداح٬ خشنود و خرسند نخواهد شد. باید بداند و میداند که مدح چنین مداحی٬ ذم شبیه به مدح است!
پ.ن:
۱) مولوی٬ مثنوی معنوی٬ دفتر چهارم٬ بیت ۱۷۳۴
ابله ار چه اندکی شیرین بُوَد لیــک پای عقـل او چوبیـن بُوَد
کار او بسیـــار؛ بارش کم بُوَد کار٬ گر بی بار باشد٬ سم بُوَد