پایاننامههای تقلبی بسیار بسیار زیاد شده است و زیادتر هم خواهد شد. چرا؟ بنابر آنچه که بنده دقیقن بررسی کردهام و دیدهام، سه علت دارد:
1. بیسوادی دانشجویان
2. گرفتاری فراوان و مشغلهی کاری دانشجویانِ باسواد و توانا و با استعداد
3. تحمیل موضوعِ پایاننامه بر دانشجو (از طرف دانشگاه)؛ موضوعی که در راستای تخصص یا علاقهی دانشجو نیست.
پس هیچ و هرگز گمان نکنید که قصه، فقط قصهی دانشجویانِ بی سواد است. این هست، اما فقط این نیست. من دستکم سه دانشجو در رشتهی خودم میشناسم که توانا و با استعداد هستند اما به علتِ مشغلهی فراوانِ کاری و دشواریِ معیشت، پایاننامهی خود را به بیرون میدهند! ... قصه، قصهی چندان فرد و تک تک آدمها نیست. این نیز هست، اما اصل و علت اصلی، مشکلِ ساختاری و مدیریت غلطِ سازمانها و نهادهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور است. نه اقتصادمان ساختار درستی دارد، نه نهادهای فرهنگیمان، نه آموزش عالیمان، نه آموزش و پرورشمان، نه سیاستگذاریهای علمی و آموزشیمان، نه ... خب چه توقعی داریم از عامهی مردم و اکثریت آدمها که خودشان را اصلاح کنند؟!
الان، زود، برخی بالای منبر میروند که «نه خیر؛ مشکل اصلی، خودِ فرد است؛ زیرا دانشجویانی نیز داریم که در اوج فقر و مشغلهی کاری، و در همین جامعه، پایاننامه را خودشان مینویسند.»
در پاسخ باید گفت که بحثِ ساختارها و مدیریت، بحثی کلی و عمومی و برای بیشترِ مردم است، نه قلیلی از مردم که آدمهای خیلی توانا و صبور و خوددار و با ارادهیی هستند. قانون، باید رعایت حالِ عموم را بکند که آدمهای معمولی با ارادههای نه چندان قوی و نه چندان ضعیف هستند. در نماز جماعت نیز میگویند امام جماعت باید رعایت حال عموم را بکند، نه کسانی که چنان توانا هستند که می توانند نیم ساعت سر بر سجده گذارند!
پس وقتی جامعهیی مشکل ساختاری دارد، بیشتر مردم، نمیتوانند خودشان را جمع و جور کنند و خلافِ جریانِ آبِ فاسدِ جامعه حرکت کنند. اکثر مردم، یا ارادههای ضعیفی دارد یا معمولی و عادی (نه چندان ضعیف و نه چندان قوی). اینها همه، نیاز به مدیریتِ صحیح دارند.
سید هادی جعفری امان آبادی