بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

اصلاح جامعه یا اصلاح فرد؟



برخی از اهل فلسفه‌ی بزرگوار و عزیز ما، در این سال‌ها و ماه‌ها و روزها، پیوسته بر طبلِ اخلاق فردی می‌کوبند و شاید بر آن‌ند بگویند که اگر هر کسی جلوی درِ خانه‌ی خویش را بروبد، مشکل جامعه، به‌تر حل می‌شود. و به نظر بنده، چندان چنین نیست. 

یک پرسش: اصلاح فرد، مقدم بر اصلاح جامعه است یا وارونه‌ی آن؟
پاسخ نخست: جامعه، از فردها ساخته شده است. پس تا فرد، درست نشود، جامعه درست نخواهد شد. 
پاسخ دوم: فردها، در متنِ جامعه و در فرهنگِ آن رشد می‌کنند. پس تا جامعه درست نباشد، فرد نیز درست نخواهد شد. فرد، در جامعه و ساختارِ نادرست، نمی‌تواند درست شود؛ مگر فردهایی اندک و کم (که توانایی روانیِ بسیار بالایی دارند).

آیا پاسخ دیگری نیز هست؟! ...



شیوه‌ی تحلیل برخی بزرگانِ بزرگوارِ ما:



برای فهم به‌ترِ «الف»، باید بدانیم که الف، هشت قسم است. و هر کدام از این هشت قسم، چهار شاخه دارد. ما برای فهمِ به‌ترِ این چهار شاخه، تا نتوانیم منظور خود را از «شاخه» بگوییم که چی‌ست، نمی‌توانیم بفهمیم که این چهار قسم، و آن «الف» چی‌ست! و همه‌ی مسئله این است که این چهار قسم، فقط در فلان چارچوب، که البته خودش پنج تفسیر دارد، فهم شود. و البته فهم هر کدام از این پنج تفسیر، بسته‌گی دارد به فهم ادله‌ی آن‌ها. اما دلیل، خود، پنج قسم است! باید بدانیم که با کدام دلیل، می‌‌خواهیم آن پنج تفسیر را اثبات کنیم. و تا اثباتِ عقلی نکنیم، فهمی رخ نخواهد داد! و ...