یــک طرف٬ دیـــندار٬ امــا٬ لافزن ذکر و تسبیـــحاش٬ همـــه٬ ایمانشکن
مینشیند شب بر آن سجادهاش روز مــیدزدد؛ بـهــانـــــه؟!... مادهاش!
مثنوی آدمها٬ انتشارات آشیان
با نقابِ دین نشیند با همه لیک مردم از نگاهاش چون رمه!