بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

خودشناسی

در کتابِ «مثنوی آدم‌ها» درباره‌ی خودشناسی و خودیابی٬ آمده است:

                «خــود» بخـواهـی؟ بی صفت٬ خود را ببین        

                گر چون‌این کردی٬ نه «آن» باشد نه «این» (۱)

اگر می‌خواهی خود را بیابی و پیدا کنی٬ خود را نه با صفتِ «بخشنده» ببین و نه با صفتِ «خسیس»؛ نه با صفتِ «دلیر» ببین و نه با صفتِ «زبون»؛ نه با صفتِ «فروتن» ببین و نه با صفتِ «بزرگ‌بین». و این‌گونه٬ خودِ حقیقی‌ات را می‌بینی و در می‌یابی که آن خودِ حقیقی‌ات نه این است و نه آن.  

۱) سید هادی جعفری٬ مثنوی آدم‌ها٬ انتشارات آشیان٬ ص ۱۵۳

حرفِ دین٬ تنها دو حرفِ ساده است

در کتابِ «مثنوی آدم‌ها» آمده است: 

                حرفِ دین٬ تنها دو حرفِ ساده است

                یک: مرنجان؛ دو: مرنج؛ ای بت‌پرست (۱)

به‌راستی٬ همه‌ی اخلاقی‌بودن و والابودنِ انسان٬ به هم‌این دو نکته بستگی دارد: ۱. آزار نرساندن به آدم‌ها؛ ۲. رنج و اندوه و غصه‌ی این دنیا را نخوردن. و البته٬ نکته‌ی بنیادی این بیت٬ این است که خطابِ بیت٬ به «بت‌پرست» است: یعنی هر که می‌خواهی٬ باش و هر چه می‌خواهی٬ باش. اگر و تنها اگر کسی را نرنجانی٬ و خود نیز رنج و اندوه و غصه‌ی این دنیا را نخوری٬ بی‌ هیچ گمانی٬ انسانی بس والا و بسی بزرگ خواهی بود. در جای دیگر این کتاب٬ آمده است که: 

                 ایـــن بتان٬ در ذهــن٬ جا خوش کرده‌اند 

                 نـــــور عــقـل و فــهــم٬ خامــش کرده‌اند 

                 بت٬ نه آن باشد که در بیرون٬ بت است 

                 آن‌چه در اندیشه می‌خوانی٬ بت است  

                 بــاور نــاژرف و بـــــی‌پــایـــــــه٬ بت است 

                 حرف‌های سست و بی‌مایــه٬ بت است (۲)  

بت‌پرستی٬ آن است که دیگران را برنجانی و آزار بدهی. بت‌پرستی٬ آن است که از سختی‌ها و دشواری‌های این جهان٬ غصه و اندوه بخوری و خودخوری کنی و خود را آزار بدهی. بت‌پرستی٬ آن است که حرف‌های سست و بی‌پایه و مایه بزنی. 

پ.ن: 

۱) سید هادی جعفری٬ مثنوی آدم‌ها٬ انتشارات آشیان٬ ص ۱۴۲ 

۲) هم‌آن٬ ص ۲۲