این سه بیت، نشانگرِ سه نکته است:
1. ریشهی عقدههای آدمها (بیت اول)؛ 2. اصیلنبودنِ صبرِ زبانی (بیت دوم)؛ 3. اصیلبودنِ صبرِ ذهنی و حقیقی (بیت سوم). باید اول در ذهنمان صبوری کنیم سپس در زبانمان. صبر اگر فقط زبانی باشد، تبدیل به «عقده» میشود. صبر حقیقی، صبرِ ذهنیست. نباید اینجور باشد که به زبان، هیچ نگوییم اما در ذهنمان هزار حرف بزنیم و کینهها بورزیم.
البته این تقسیم (صبر ذهنی و زبانی)، گمان کنم اولین بار است که در تاریخ ادب و اخلاق، مطرح میشود. دستِ کم، بنده ندیدم.
نکتهیی تاریخی: شاید بتوان تقیهی تشیع در تاریخ را نیز همْاین «صبر زبانی» دانست! و ...