بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

فرق حیرت عاشقان و ابلهان و عاقلان، در مثنوی آدم‌ها



حیــــرتِ عـاشــق: شـگـفت از آن شکوه!!

پا، زمیـــن! ... سـرها به بالا! ... زیــر کـوه!


حیرتِ ابله از ایــن حیرت جداست

نیک بنگر؛ این کجا و آن کجاست؟!


هست ســـرگـردان و آشـفتــه‌ْدرون

آن که آشفته است، گردد سرنگون


عاقلان، حیرت کنند؛ اما، بدان!

خواسـتار پـرسشَ‌نـد و حـل آن


حیرتِ عاقل، سؤال است و جواب

تــشـنـه در صـحــرا و در دنبـال آب


حـیـــرتِ ایـــن عاقـلان، از زیــرکی‌ست

لیک، جان عاشقان، چون کودکی‌ست


حـیــرتِ عاشـــق، ورای پـرسش است

بی سؤال و پاسخ و بی کوشش است


حیرتِ عاشق، چونْ‌آن دیوانگی‌ست!

تــازگــی در تـازگــی در تـازگــی‌ست!




نظرات 1 + ارسال نظر
گلگیسو دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ب.ظ

آدم اینجور جاهاست که تازه میفهمه عاشق واقعی و اون دیوونگی که میگن یعنی چی نه اون چیزی که خیلی از ما،بهش عاشق دیوونه میگیم.

دقیقن. و البته عاشق واقعی، کسی‌ست که گاهی دچار حیرتِ عاقلان نیز بشود:
عاشق ِ بی عقل، عشقَ‌ش: بی هدف! ـ
عاقل ِ بی عشق، عقلَ‌ش: بی شعف!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد