بله ماهی خانوم٬ از دید و نگاهی دیگر٬ هماین است که شما میگویید.
حامد
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 ساعت 01:17 ق.ظ
سلام چند صفحه ی دیگه وبلاگتون رو خوندم خیلی خوبه! همینجوری که وبگردی می کنم، شده که به خیلی از وبلاگایی که می نوسن و به نحوی با مردم سروکار دارن رسیده باشم، سه نوع دیدم. قسمت عمده ای که نوشته هاشون بعد از مدتی برای خودشون قابل درک نیست و احساسشون رو می نویسن و همشون یه حرف رو به نحو دیگه ای تکرار می کنن. دو قسمت بعدی مربوط میشه به اونایی که با نوشتن بزرگ شدن یا تحصیل کردن، به بعضی ها وقتی می گی از شعرت خوشم اومد،انگار نه انگار که نوشته یا شعر رو می نوسن برای مردم یا حداقل برای دل خودشون، افرادی هستن که انگاری نوشتن تا دیگرا که البته مردم عادی جزو دیگران محسوب نمیشن بیان و بهشون بگن خیلی خوبه، اونام برگردن بگن مرسی استادکه نظر دادین.! آخه من نمی دونم شعرو باید کی بپسنده. و اینا حتی می تونم ادعا کنم که خودشون هم نفهمیدن چی گفتن. و بعضی ها هم هستن که نوشته شونو از وجودشون میارن بیرون و حتی اگه با نظراتشون مخالف باشی اما می پسندی که چطور خوب حداقل خودشون رو شناختن و هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند میشه. افسوس که چه کمن اینجور افراد. و از این که با یکی دیگه از این افراد تو این وبلاگ آشنا شدم خیلی خوشحالم. یه نکته ی کوچولو: می گن وقتی از یکی تو روش تعریف می کنی یه ظلم بزرگیه، پس این نکته رو یادآور میشم که اینجا اینترنته و من شما رو براساس چیزهایی که از وبلاگتون خوندم شناختم. با آرزوی موفقیت
شناختِ خود٬ ریشه است و بنیاد و پایه و مایه. سپاس و صد سپاس از شما برای بیانِ دیدگاهتان.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شایدم اندکی مست اند بیش خواب!
بله ماهی خانوم٬ از دید و نگاهی دیگر٬ هماین است که شما میگویید.
سلام
چند صفحه ی دیگه وبلاگتون رو خوندم خیلی خوبه!
همینجوری که وبگردی می کنم، شده که به خیلی از وبلاگایی که می نوسن و به نحوی با مردم سروکار دارن رسیده باشم، سه نوع دیدم.
قسمت عمده ای که نوشته هاشون بعد از مدتی برای خودشون قابل درک نیست و احساسشون رو می نویسن و همشون یه حرف رو به نحو دیگه ای تکرار می کنن.
دو قسمت بعدی مربوط میشه به اونایی که با نوشتن بزرگ شدن یا تحصیل کردن، به بعضی ها وقتی می گی از شعرت خوشم اومد،انگار نه انگار که نوشته یا شعر رو می نوسن برای مردم یا حداقل برای دل خودشون، افرادی هستن که انگاری نوشتن تا دیگرا که البته مردم عادی جزو دیگران محسوب نمیشن بیان و بهشون بگن خیلی خوبه، اونام برگردن بگن مرسی استادکه نظر دادین.! آخه من نمی دونم شعرو باید کی بپسنده. و اینا حتی می تونم ادعا کنم که خودشون هم نفهمیدن چی گفتن.
و بعضی ها هم هستن که نوشته شونو از وجودشون میارن بیرون و حتی اگه با نظراتشون مخالف باشی اما می پسندی که چطور خوب حداقل خودشون رو شناختن و هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند میشه. افسوس که چه کمن اینجور افراد.
و از این که با یکی دیگه از این افراد تو این وبلاگ آشنا شدم خیلی خوشحالم.
یه نکته ی کوچولو: می گن وقتی از یکی تو روش تعریف می کنی یه ظلم بزرگیه، پس این نکته رو یادآور میشم که اینجا اینترنته و من شما رو براساس چیزهایی که از وبلاگتون خوندم شناختم.
با آرزوی موفقیت
شناختِ خود٬ ریشه است و بنیاد و پایه و مایه. سپاس و صد سپاس از شما برای بیانِ دیدگاهتان.