بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

رودلف اتو، هادی جعفری، و جامعه‌ی شِبْهِ شَبَحِ دانشگاهی!

مقاله‌یی درباره رودلف اتو نوشته‌ام به نام «رودلف اتو، ماده‌ی امر قدسی، و صورت‌های آن». در این مقاله، بحث‌های کم یا بیش پراکنده‌ی اتو را به شکلی دقیق و در چارچوبیِ تازه و نو آورده‌ام. البته مجلاتِ علمی‌ـ ‌پژوهشی، این مقاله را به دو علت، منتشر نمی‌کردند:
1. شیوه‌ی نگارش، با این‌که کاملن آکامیک و علمی و مستند است، اما کمی تا قسمتی ادبی‌ست
2. بنده عضو هیئت علمیِ هیچ مرکز علمی نبوده و نیستم.

و سرانجام منتشر شد. چرا که اولین علت را با دوباره‌نویسی برطرف کردم و زهرِ شیرینِ متن را از آن گرفتم؛ و دومین علت را با قراردادنِ نامِ یکی از اعضای هیئت علمی در کنار نامِ خودم، برطرف کردم.
می‌بینید؟! این، وضعیتِ جامعه‌ی شِبهِ شَبَحِ آکادمیِ ماست!!
مقاله‌های بعدی بنده نیز در نوبت این شِبهِ شَبَح هستند!


ونیز مقاله‌یی در یک همایش بین المللیِ فلسفه دین، در همین تهران خودمان، ارائه دادم و سخن‌رانی داشتم؛ اما ... همان داستانِ شِبْهِ شَبَحِ آکادمی و ... بگذارم و بگذرم!!

نظرات 1 + ارسال نظر
سعید جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 03:22 ب.ظ http://anti-efsha.blogsky.com

سلام. مشکل از شبه شبح آکادمی نیست، مشکل از آکادمی گرایی است. چرا اینقدر به تحصیل آکادمیک، بهای بی جا می دهیم؟ باید خودمان، خودمان را اصلاح کنیم.

سلام دوست عزیز؛
ما چیزی به نام آکادمی نداریم که گرایش به آن داشته باشیم! آکادمی، دست‌کم در زمانه‌ی ما، چندان فرقی با بازار ندارد. البته استثناها هستند؛ و می‌دانیم که استثنا، قاعده نمی‌شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد