بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

درباره حرف مفت

گفتاری کوتاه از هادی جعفری:
یکی از متفکرانِ ما به تازگی سخن از این گفت که نباید حرف مفت زد. بله؛ نباید؛ اما هذا اول الکلام. حرف مفت چیست؟!
بعد، این متفکرِ بزرگوار، وقتی سراغ مصادیق می‌روند، از جملاتِ قصار و بیت و شعر یاد می‌کنند که ناساز با یک‌دیگرند؛ مثلن یک جا عشق را سراسر مصیبت می‌دانند و یک جا عشق را سراسر نور و هدایت. بعد ادعا می‌کنند که: «ببینید؛ این ناسازی، نشانه‌ی حرفِ مفت است!»
یعنی حرفِ مفت،‌ از دیدگاه این متفکرانِ بزرگوار ما، «ناسازسخن‌گفتن» است!

خب استادِ بزرگوار؛ مگر «ناسازگفتن»، در هر جا و در هر ساحتی، حرف مفت به شمار می‌رود؟! آن شاعر اگر درباره عشق، دو جور حرف می‌زند، نشانه‌ی حالت‌های دوگانه و چندگانه و گاهی ناسازِ آدمی‌ست. انسان، چنین موجودی‌ست که حالت‌ها و «آن‌»ها و لحظه‌های گوناگون و گاهی ناساز دارد.

دفتر پنجمِ مثنوی آدم‌های بنده، از زاویه خاصی، به این نکته می پردازد. دفترهای اول تا چهارم، حرف‌های پراکنده‌ درباره موضوعاتِ گوناگون است؛ اما در دفتر پنجم، یک حرف و تئوری خاص دارم:
ریشه‌ی این رفتارهای انسان چیست. ریشه‌ی این سخنِ آقای فیلسوف و متفکرِ عزیز ما نیز در کجاست. و ریشه‌ی سخنِ خودِ بنده نیز که دارم اکنون حرف می‌زنم، چیست و کجاست.

نه وقت کرده‌ام که پیگیر انتشارش باشم، و نه ناشری خوب پیدا شده است که اقدام به انتشارش کنم. (هادی جعفری)
هادی جعفری، 1396/11/18

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد