بیتی که در زیر میآورم، درباره ماضی (یا گذشته) است. هیچ و هرگز نمیتوان گذشتهی خود و گذشتهی فرهنگ و کشور خود را، یکسره، نفی کرد. بحث این نیست که گذشتهگرا و سنتگرا باشیم. بحث این است که «گذشته»، چه بخواهیم و چه نخواهیم، کم یا بیش، همراهِ ماست. به قدری همراهِ ماست که حتا جنگ با «سنتهای گذشته» نیز نشان از توجه به سنت دارد! جالب اینجاست که سنتستیزان نیز دغدغهی سنت دارند اما دغدغهی ضدیت با آن! به سخن دیگر، حکمِ «سنتگراهای ضد مدرن»، با «مدرنهای ضد سنت»، یکسان است: هر دو، اسیرِ غیر متفکرانهی سنت هستند.