بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

بوسه‌ گرگ

گرگی ... بوسه‌ای ... با همه ... و ... بر همه (از من / درباره‌ی هر آنچه که در من / می‌گذرد)

دکتر سروش٬ سیاست٬ و سبکِ نگارش

آقای عبدالکریم سروش، به‌تازگی نامه‌ای به مراجع تقلید نوشته است که چون همیشه، و به گونه‌ای شگفت‌انگیز، سرتاپا ادبی‌ست! هیچ و هرگز بر آن نیستم که به مایه و محتوای این نامه بپردازم. خواست من از این نوشته٬ نقدِ شکل و روش نوشتاری این نامه است و بس.

آرایه‌های ادبی این نامه، به اندازه‌ای فراوان ا‌ست که خواننده‌ی بی‌چاره‌ی امروزی، چندان رغبت نمی‌کند آن را تا پایان، بل‌که تا نیمه‌‌اش بخواند. و شوربختانه باید گفت که درونِ درست یا نادرستِ این نامه، کمابیش فدای بیرونِ سرتاپا آرایش‌شده‌‌اش شده است!

اما و دو صد اما، سخن من در این نوشته، حتا این نیز نیست. سخن بر سر این نیست که این کار، به‌خودی‌خود، کاری‌ست به‌جا یا بی‌جا. قلم هر کس، ویژگی‌ای دارد و در جای خود، باید آن را گرامی داشت. اگر نقدی هم در این چارچوب هست، باید آن را با معیارهایی سنجیده و زبان‌شناسانه، به میان آورد. سخن بر سر نکته‌ی دیگری‌ست که آقای سروش، بارها، آن را نادیده گرفته است و بارها به بی‌راهه رفته است. سخن، و بل‌که پرسش این است که آیا درست است که یک روشن‌فکرِ سیاسی، یک نامه‌ی سیاسی را، تا این اندازه، ادبی بنویسد؟! از یاد نبریم که این نامه، نامه‌ای‌ست سرتاسر سیاسی و فرهنگی. از یاد نبریم که خوانندگان این نامه، تنها و تنها، چند و چندین روشن‌فکرِ ادب‌شناس نیستند. آقای سروش می‌تواند این‌گونه نوشتن را در جایی به کار ببرد که جای‌اش باشد. شاید بتوان یک متن ادبی را برای خوانندگان ادبی، این‌گونه نوشت. شاید حتا بتوان یک متن فلسفی را برای خوانندگان فلسفی، این‌گونه نوشت [اگرچه هستند کسانی که نوشته‌ی پر از آرایه‌های ادبی را در هیچ متنی (به جز شعر و ادب) روا نمی‌شمارند]. اما چه کسی می‌تواند بپذیرد که یک روشن‌فکرِ سیاسی، در یک متن سیاسی که خوانندگان‌اش همه‌گونه آدم هستند، به اندازه‌ای آرایه‌های ادبی به کار ببرد که بسیاری از خوانندگان را به خستگی و دل‌زدگی بکشاند؟! شگفتا که واژه به واژه‌ و خط به خطِ این نامه، بس غلیظ آرایش شده است! من چندین و چند جوان سبز و غیر سبز را دیدم که می‌گفتند نامه را تا چند خط بیش‌تر نتوانستند بخوانند!

آری؛ سخن این است که آقای سروش اگر می‌خواهند در میدان و میانه‌ی پرآشوب و شلوغ و پرخواننده‌ی «سیاست»، قلم بزنند (که سال‌هاست چون‌این می‌کنند و بی‌گمان بر آن‌اند که چون‌این کنند)، باید فکری به حال گونه‌ی نوشتاری‌شان بکنند. این‌گونه نوشتن، درست یا نادرست و زشت و زیبا، جای‌اش در میدان بس گسترده و بسی پرخواننده‌ی سیاست، نیست. آقای سروش گویی به این‌گونه نوشتن، خو کرده‌اند. حرفی نیست. هر کس، به روشی از نوشتن، خو کرده است. اما ایشان و همه‌ی کسانی که اهل قلم و نوشتن‌اند، باید بدانند که در چه میدانی، چگونه بنویسند. باید ایشان بدانند و همه‌ی ما بدانیم که در میدان سیاست، تنها و تنها آن نوشتاری زیبا و زیبنده‌ی سیاست است که ساده و آسان‌یاب باشد.     

نظرات 15 + ارسال نظر
حمید سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:46 ق.ظ http://hamidonline.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
درسته این ژست مربوط به سیاست و دکتر سروش هست اما یه نکته رو خواستم بگم.من به شخصه با اینکه جوابی برای گفته های ایشون ندارم اما با عقایدشون مخالفم اما با این حال که علم ضد دینی ایشون رو تحسین می کنم براشون تاسف می خورم که کاش در خدمت دین بودن.اما نکته ای که می خوام بگم این هست : چرا هیچ کدوم از آقایون به ظاهر مرجع توانایی ژاسخ گفتن به ایشون رو ندارن و فقط نصیحتشون می کنن ؟ چرا کسی حتی در عرصه سیاست هم نمی تونن جواب ایشون رو بدن ؟ چرا جواب بسط تجربه نبوی رو ندادن ؟چرا کسی نمی تونه مولوی رو جلوی دکتر بشکنه ؟ و هزاران چرای دیگه

محمدعلی مومنی سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ب.ظ http://maatine.com

من ترجیح دادم نسخه‌ی آسان و امروزی‌ترش توسط سایت‌های خبری بصورت خلاصه منتشر شود تا بخوانم.

دلبستگی چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ق.ظ http://delnebeshte.wordpress.com/

هادی جان خوب نوشتی و زدی به هدف، حالا باز این آرایه داره و لطیفه خدا نکنه سروش بخواد جواب یک نقاد رو بده آنوقت دیگه زبان گزنده‌اش رو رو می‌کنه کلا دکتر سروش کمی مرز تعادلش میزون نیست

ع.ف چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:31 ق.ظ

سلام
بدون این که مدافع افکار ایشون باشم فکر می کنم از این کار شش هدف دارند:
۱- جنبه ی ماندگار پیدا کردن نامه ها.
۲- برانگیزاندن تامل بیشتر در خوانندگان.
۳- تاثیرگذاری هنری بر مخاطبان در عین تاثیرگذاری فکری.
۴- پشتوانه ی فرهنگی ایجاد کردن برای مطالب سیاسی و دوری از سیاست صرف.
۵- رازآمیز نشان دادن مطالب و ایجاد جنبه ی عرفانی برای آنها.
۶- القا به خوانندگان که شما سطح سوادتان را بالا بیاورید تا بفهمید.

با زبانی ساده و آسان‌یاب و البته زیبا و شیرین٬ بسی به‌تر می‌توان به این هدف‌ها رسید.

madhghfm چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ق.ظ

سلام من هم با گزینه ی اول ع.ف موافقم.
خواستم بگم که اگر این آقای سروش به فکر بودن اون زمان که داشتن آگاهی رو از مردم می گرفتن (با شرکت در انقلاب فرهنگی حتی اگز کاره ای نبودن) باید از این نامه ها می نوشتن نه الان که کسی این نامه ها رو نمی تونه بخونه؟؟!!!!
از جمعیت ایران چندین نفر این نامه رو می خونن؟
از جمعیت دانشجویی چند نفر؟

بله٬ دانش‌جوها و نسل جوان و امروزی با این زبان آشنا نیستند

احسان حضرتی چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ق.ظ

دلایل قوی باید و معنوی
نه رگ‌های گردن به حجت قوی!
بزرگوار! به جای انگشت نهادن بر بی‌سوادی یا کم‌سوادی مخاطبانی که از قرائت یک متن ادبی/سیاسی نه چندان دشوار و دیریاب، عاجز هستند زیبایی نثر و نثر زیبای سروش را تقبیح می‌کنید؟! عجب! ثم‌العجب!

تقبیح نکردم. گفتم جای‌اش در میدانِ سیاست که میدانی بسیار گسترده است٬ نیست.

نسرین چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ب.ظ

آخی حیوونی سروش خواب دیده که بر گرده وبه جای یه کلاس صد نفری یه دونه صد هزار نفریش رو تشکیل بده.چون هنوزم فکر می کنه حرفاش خریدار داره.سروش نشون داده چه بانی باشه چه مجرم در هر صورت قادر به هیچ تغییر مثبتی نیست.

ه ا چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ب.ظ

کاملا موافقم. هر نثری جای خودش را دارد. متن سیاسی یا فلسفی جای صریح و شفاف سخن گفتن است نه به کارگیری استعاره و مجاز و دهها صنعت ادبی دیگر. البته یکی دو مورد به عنوان نمک متن شاید اشکالی نداشته باشه ولی سروش واقعا شورش را درآورده است

ه ع چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:51 ب.ظ

کاملا موافقم. هر نثری جای خودش را دارد. متن سیاسی یا فلسفی جای صریح و شفاف سخن گفتن است نه به کارگیری استعاره و مجاز و دهها صنعت ادبی دیگر. البته یکی دو مورد به عنوان نمک متن شاید اشکالی نداشته باشه ولی سروش واقعا شورش را درآورده است

رضا منصورزاده چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ب.ظ

با سلام ... به نظر من این انتقاد شما اساسا انتقاد بجایی نیست دلیل اش هم به گمانم این است که اولا مگر شما اینهمه مدت گذشته شخصیت دکتر سروش را نمی شناسید یا انتظاری غیر از این از لحن نامه های خاص ایشان دارید که این بار دفعه ی اول شان باشد چونکه بر خلاف لحن های خشک و بیانیه های دشمن شکن روزنامه ای اتفاقا طریقه ی لطیف تری را برگزیده و همیشه در نامه نگاری رعایت ادیبانه نوشتن را کرده است البته در جایی که مخاطب نامه البته عوام الناس نیستند و این حرجی بر ایشان نیست که اتفاقا حسن ایشان است . ثانیا وقتی شما مخاطب را به اصطلاح روحانیان و اهل حوزه باشند باید بیشتر در لحن نامه از زبانی بهره بگیرید که به زبان مرسوم آنان نزدیک تر باشد و این نیز اتفاقا نقطه ی قوت صحبتهای ایشان است . بر عکس وقتی با دانشجویان یا در جمع عمومی حاضر میشوند لحن کلام شان عمومی تر است . تازه شما دقت کنید که هدف این نامه ابراز یک بیانه ی سیاسی و عمومی نیست بلکه نامه ای است کاملا انتقادی و اعتقادی و طبعا لحن آن نباید ژست سیاسی صرفا داشته باشد . من فکر میکنم اگر کسی بخواهد ایرادی به دکتر سروش بگیرد حداقل ایرادهای بنی اسرائیلی نباشد که مثلا فکر کند چرا سر کلاس سیاست از شعر و ادب نقل میکند !!! اینها خیلی بی انصافی و دور از منطق است !

نامه‌ی سرگشاده٬ یک مخاطب ندارد. مخاطب٬ و بل‌که خواننده‌ی این نامه٬ نه تنها مراجع٬ که همه‌ی قشرهای بس گوناگونِ جهانِ فرهنگ و سیاست است؛ به‌ویژه نسل جدید و جوان.

محمد پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ق.ظ

شما کی هستید که به استاد این ایرادات را میگیرید؟!! سبک استاد همین است عزیز من!!

انظر الی ما قال؛ و لاتنظر الی من قال

م پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ق.ظ

کاملا موافقم. من که سه چهار خط بیشتر نخوندم به خدا

امین پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:58 ب.ظ

من فکر نمی کنم که آنقدر که شما می فرمایید این نامه گنگ باشد.
اتفاقا به نظرم متن این نامه بسیار روانتر از نامه های رسمی با جمله های خشک و طولانی است.

گنگ٬ برای بسیاری؛ و روشن٬ برای اندکی. و شما٬ از گروه اندک هستید. و البته حرف من این نیست و نبود که گنگ است. متن٬ متنی خسته‌کننده است؛ نه برای همه٬ بل‌که برای بسیاری از خوانندگانِ امروزی فرهنگ و سیاست.

ماهی سیاه کوچولو شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:27 ب.ظ

منم فقط یه تیتر ازش دیدم! آیت اله شده آلت قدرت!
فکر نمی کردم این طوری که شما می گی با نثر عراقی نوشته باشه! در هر حال احتمالا خواستند نامه ای ماندگار و تاریخی باشه و فقط خودشون و از ما بهتران بفهمند چی نوشتند!

سعید سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:02 ق.ظ

متن شما رو که خوندم خیلی تعجب کردم. خود من نامه ایشون رو چندین بار از اول تا آخر خوندم. نه به خاطر اینکه نمیفهمیدم چی نوشته. بلکه زیبایی کلامی که در متن بود باعث میشد نوشته رو مجدداْ‌ مرور کنم.
بیان دکتر سروش کمی سعدی گونه است و بیان سعدی عوام پسند. من این نامه رو برای چندین نفر فرستادم. باورم نمیشد که یکی از دوستان که آنچنان هم سیاسی نیست میگفت: «باید متن این نامه رو از بر کنم!».
این نامه به علمای دینی نوشته شده و بیشک وقتی عامه ای چون بنده و امثال بنده آن را میخوانند و میفهمند و لذت میبرند علما به درستی آن را درک میکنند. باشد که عمل کنند!

نگفتم متن زیبا نیست. بخشی از حرف‌ام این بود که گفتم متن متنی‌ست که بیش‌تر نسل جوان و امروزی (و نه همه‌ی آن‌ها)٬ دیگر با این‌گونه متن‌ها هم‌سو و هم‌دل نیستند و متن‌های سعدی‌گونه را چندان نمی‌پسندند. و حرف‌های دیگر نیز گفته‌ام که در نوشته هست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد